جستجو
-
۲تصویر
نامه خانوادگی، ۱۳۳۱ ق
نامه خطاب به برادر جان، که محتوای آن به شرح زیر است: ابتدا احوال پرسی و اظهار خوشحالی از رسیدن نامه وی، خبر سلامتی سرکار علیه و اهل خانه، از لحاظ خرجی مشکلی ندارند، عطا خان تنها توانسته دو تومان از وجهی را که به عطار داده بود از او پس بگیرد و حاجی علی اکبر به دلیل رقت قلب اجازه نمی دهد سختگیری کنند. سپس از حال سرکار خان می پرسد، او پنج تومان به نویسنده مقروض است و از مخاطب خواسته همین مقدار را بابت قرض نگهدارد و به سرکار خان ندهد تا نویسنده ضرر نکند؛ از آبله گرفتن صدیقه خبر داده که حالش وخیم بوده ولی به حمدالله حالش خوب و سلامت است؛ نامه دادن سرهنگ از مکه، بیخبری از آقای منتصر از وقتی...
-
۳تصویر
نامه از حمیدالسلطان
دو برگ نامه: احتمالا از حمیدالسلطان، درباره دریافت نامه مخاطب و آرزوی توفیق او در عبادات؛ کاسه میرزا علی اصغر خان و دادن آن به خانه اش؛ اجاره زاویه و ورقه، مخاطب او را فریب داده و اجاره نامه را طور دیگری داده که باید به این اختلاف در ملاقات حضوری رسیدگی نمایند؛ درباره سهم ورقه که پانزده خروار معین شده نیز اختلاف وجود دارد؛ تشکر از سرکار علیه عالیه و حاجیه خانم که به یاد او بوده اند و عرض سلام به آنها؛ صورت آقا رضا قلی و گرفتن زردآلو برای خانه نویسنده و مخاطب؛ تولد مولود جدید، از والده صدیقه خواسته از جانب او به همشیره تبریک بگوید؛ خواسته مخاطب نامه ای جداگانه بنویسد و در آن به شدت گرفتن مرض...
-
۲تصویر
حمید السلطان به عمید لشکر
نامه از حمید السلطان، احتمالا به عمید لشکر، که محتوای آن به شرح زیر است: امروز جمعه ۱۵ ماه است و این نامه را بعد از خواب قیلوله می نویسد. از دیدن شرحی که مخاطب به واسطه شاهزاده والا تبار نوشته بود و سلامتی او مسرور شده است. درباره محاسبات مالی می نویسد و فرستادن بیرام کدخدا از سوی سرتیپ به شهر برای تفریغ حساب ها و از مخاطب خواسته تا تکلیف کدخدا را مشخص کند؛ درباره گوسفندان مقتدر نظام، ندادن حقوق برج ثور، ادامه دادن دوای اطفال و کاهش قیمت آن، علی محمد از ورقه ۱۷ تومان آورده و به والده مخاطب تحویل داده است. از اینکه مخاطب ستار نام را مدیر دستگاه طباخیه عمیدیه قرار داده و طبخیات او مطبوع طبع...
-
۲تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
منتصرلشکر خطاب به نورچشمی عمید لشکر [میرزا ابوتراب]، در خصوص دریافت نامه اول محرم او در دوم صفر و خوشحالی از سلامتی خانواده؛ چون عمید لشکر چیزی در مورد میرزا محمود خان، میرزا احمد خان، و میرزا محمد خان ننوشته، نگران است که مبادا به آنها سرکشی نمیکند، و میخواهد هرروز به آنان سرکشی کند و به درس و مدرسه آنها توجه کند؛ فرستادن پول و نامه برای آنان توسط آدم سرهنگ؛ گرفتاری در چهاراویماق و سرکشی به دهات؛ خواسته از حالات خانه برای او بنویسد؛ تقاضای فرستادن توتون، کاغذ، و پاکت با حامل؛ به والده مقامی سلام رسانده؛ در ادامه مینویسد نورچشما میخواهم صغرا خانم دختر همشیره را بدهم به حسینعلی برادر...
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
احتمالا از منتصرلشکر به میرزا ابوتراب عمید لشکر؛ درخصوص بازگشت از مراغه و اقامت کوتاه در قریه زاویه، سپس رفتن به خانه غفورخان و رفتن به راسکان و دیدن آقایان در آنجا؛ هر کس از رفتن شما میشنود بنده را مذمت میکند، یقینا خود شما هم پشیمان شدهاید؛ آرزوی سلامتی و خوشحالی؛ نورچشم مکرم عضمت [عظمت] خانم که آسوده شد خیلی خوب است؛ نگرانی از بابت ننوشتن نامه توسط میرزا محمود خان؛ گرفتن آرد از عطا خان و دادن قبض رسید؛ رفتن محمود خان به خانه سرخاب؛ درباره خرید روغن هم برای خود مخاطب و هم برای خانه نویسنده و گرفتن هزینه آن از زن عمو؛ فرستادن گندم بعد از امن شدن راهها؛ درخواست برای فرستادن یک بسته کاغذ...
-
۴تصویر
صلح نامه های وراث اسکندر خان، ۱۳۳۳ ق
صلح نامه هایی میان ورثه حاج اسکندر خان سرهنگ صولت السلطان: حاج میر آقا با وکالت همسرش [تاج آمال خانم] (خواهر اسکندر خان)، حبیب الله خان سلطان (برادر اسکندر خان)، و حاجیه بیگم خانم (دختر میرزا عبدالحسین سررشته دار و همسر اسکندر خان): ۱- حاج میر آقا با وکالت از طرف همسرش و حبیب الله خان سلطان یک ثمن [یک هشتم] یک دانگ ملک از جمله شش دانگ قریه بایزید و دانقران را به حاجیه بیگم خانم در عوض مبلغ یک صد و بیست و پنج تومان رایج قران جدید منتقل کرده و صیغه مصالحه به شرط اختیار فسخ جاری شده است؛ ۲- صلح نامه حاج میرآقا (با وکالت از طرف همسرش) و حبیب الله خان سلطان با حاجیه بیگم خانم در خصوص یک پانزده...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
خطاب به عمید لشکر، احتمالا از منتصر لشکر؛ درخصوص دریافت کاغذ و پاکت و براتها و لباس در قریه نظر کهریزی، اظهار خوشحالی از سلامتی خانواده، تقاضای فرستادن برات مواجب بابا خان، درباره علت عدم وصول براتهای پیچی ئیل و وعده وصول براتهای همان سال به زودی؛ مالیات در دست نویسنده است و از این بابت نگرانی وجود ندارد، درباره گرفتن کاغذ غله از شاهزاده، به علت دوری نویسنده از او هنوز موفق به گرفتن نشده؛ سفارش به مخاطب برای ملاقات با محتشم دیوان و بشارتالدوله در تبریز در خصوص محل غلهاش که هشترود است؛ نویسنده در آنجا ملک و دیوان بدهی دارد؛ گرفتن برات برای هشترود، اشاره به تدارکات زمستان و فرستادن یک...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
پاکت خطاب به نور چشم مکرم عمید لشکر لشکر نویس، تاریخ ۵ شوال؛ نامه از طرف عمه عمید لشکر که محتوای آن به شرح زیر است: درباره نگرانیاش از وضعیت و سلامتی دخترش، صغرا، که از سه چهار سال پیش که او را بردهاند [ازدواج کرده است] و خبری از او ندارد؛ از او میخواهد تا زنی از رعیتهای چیبنی یا زاویه را همراه معصوم و محمد علی بفرستد تا صغرا را ببیند؛ اینکه او و شوهرش را راضی کند که او را به تبریز بیاورد تا او راببیند یا به یکی از دهات چهاراویماق ببرند که مخاطب بتواند بر آنها نظارت داشته باشد، و در هرصورت از سلامتی او خبر بگیرد. در حاشیه منتصر لشکر خواسته همشیره خود را تکرار کرده و گفته اگر بتوانید...
-
۱تصویر
نامه از والده و منتصرلشکر
نامه در دو صفحه، احتمالا به عمید لشکر؛ یک صفحه از طرف والده نوشته شده، خوشحالی از رفع کسالت نورچشمی و بازگشتش به خدمت و فعالیت، آرزوی دیدار او، توضیح درباره دادن جواب نامهها بلافاصله پس از دریافت نامه، خبر رسیدن آرد و جوراب و کبکها، دریافت پولی که نویسنده برای خرجی میفرستد، قیمت سرداری، دلخوری حمیدالسلطان از مخاطب بابت ندادن نامه، درباره نگرانی حاجی اسمعیل بابت گندم و روغن، درباره گلها و کاشتن باغچه، سلامتی ملوک خانم و راضیه، اهالی خانه، همشیره و همشیرهزادهها، اشاره به پختن نان برای خانه، درخواست فرستادن ده تومان برای دادن طلب کربلایی محمد علی؛ در صفحه دوم منتصر لشکر اشاره کرده است که...
-
۱تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا از منتصر لشکر؛ درباره عدم موفقیت در گرفتن مواجب مخاطب، و اینکه مواجبی که پیش ملک خان دارد توسط وزیر دربار داده میشود؛ سهم غله؛ میرزا جعفر خان جلاءالملک وزیر مراغه؛ از مخاطب خواسته مراتب را حضور حاجی سطوة السلطنه عرض کند؛ صاحبکار از تبریز ماندن مخاطب دلتنگ است، نویسنده توصیه کرده که اگر میخواهید نوکری کنید و مواجب ببرید باید در حضور صاحبکار باشید و خدمت کنید و الا کم کم فراموش میشوید، در مورد خودش نوشته که گاهی طهران است، گاهی چهار اویماق، و قرار است به کرمان فرستاده شود؛ به والده مقامی و همشیرهها سلام رسانده است.
غربال
- D شروع از اول
نوع
موضوع
- برادر و خواهر(۱۱)
- پول(۹)
- نامه نگاری(۷)
- غله(۶)
- اجرت(۶)
- ده(۵)
- دارایی، ملک، اداره املاک(۵)
- لباس(۳)
- زن و شوهر(۳)
- روزه (۳)
- حیوان(۳)
- بدهی و قرض(۳)
- نماز و دعا(۲)
- غذا(۲)
- سفر(۲)
- رعیت(۲)
- تشییع و تدفین(۲)
- بیماری(۲)
- بچه(۲)
- ازدواج(۲)
- بیشتر
- برادر و خواهر(۱۱)
- پول(۹)
- نامه نگاری(۷)
- غله(۶)
- اجرت(۶)
- ده(۵)
- دارایی، ملک، اداره املاک(۵)
- لباس(۳)
- زن و شوهر(۳)
- روزه (۳)
- حیوان(۳)
- بدهی و قرض(۳)
- نماز و دعا(۲)
- غذا(۲)
- سفر(۲)
- رعیت(۲)
- تشییع و تدفین(۲)
- بیماری(۲)
- بچه(۲)
- ازدواج(۲)
- ارث(۲)
- گل(۱)
- وصیتنامه(۱)
- نوزاد(۱)
- نان و نانوایی(۱)
- مهریه(۱)
- مسجد(۱)
- مالیات(۱)
- غارت(۱)
- عزاداری(۱)
- طلا(۱)
- طب و طبابت(۱)
- زیارت و زیارتگاه(۱)
- رسید(۱)
- خیریه(۱)
- خواستگاری(۱)
- خدمتکار(۱)
- خانوار(۱)
- جواهر و جواهرآلات(۱)
- تعزیه(۱)
- تحصیلات(۱)
- برات(۱)
- اندرونی(۱)
- اسب و اسب سواری(۱)
- اجاره(۱)
- اثاث خانه(۱)
- آشپزی(۱)
موضوع
مجموعه ها
اماکن
- Dچاراویماق (آذربایجان)